در این مطلب از سایت تک رمان ، رمان عشق آباد را اماده کردیم.برای دانلود رمان عشق آباد از هانی زند در ادامه همراه ما باشید.
خلاصه رمان عشق آباد
“سید میکائیل آشتیان” مردی معتقد و مذهبی که تو تمام زندگیش تنها یک خط قرمز داره… آبروش! اما همهی آبرو و خوشنامی سید میکائیل در نیمهشبی تاریک با ورود دختری جوان به خونهش به باد میره اون هم درست وقتی که در تدارک مراسم عروسیشه! ننگ بیناموسی وسط پیشونی پسر خوشنام و خلف آشتیانها میچسبه و اونو تبدیل به انگشتنما برای مردمی میکنه که تا قبل از این رسوایی به سرش قسم میخوردن! تشت رسوایی به سادگی از بوم آشتیانها قِل میخوره و عاطفه همون دختر غریبه، کم سنوسال و پیشونی سفیدیه که…
راهنمای نصب
_ آتیش عروست خیلی تنده پسرم باید زودتر بساط عروسیو به راه کنیم.
گوشی را بین دستهایش جابهجا کرد و مردانه خندید.
_ چی میگی حاج خانم؟ این حرفا چیه؟
_ من زنم پسر جان، این چیزا رو خوب میفهمم. از دیروز که محرمیت خوندید و این دختر حلالت شده، تا همین الان ده دفعه به من پیرزن زنگ زده حال و احوال کرده.
میکائیل دستی به پیشانیاش کشید و خندهاش عمق گرفت.
_ خب بده مگه مادر من؟ زنگ نمیزد هم میخواستی بگی عروس ورپریده، یه حالی هم از مادر شوهرش نمیپرسه!
پیرزن به خنده افتاد.
_ خوبه خوبه… حرف تو دهن من نذار بچه! نقل این حرفا نیست… عروس شمام با حال من پیرزن کاری نداره… یه جور که به در بگه که به گوش دیوار برسونه از من حال تو رو میپرسه.
دکمهی بالایی پیراهنش را شل کرد و آهسته سمت آشپزخانه رفت.
_ به خودم زنگ نزده اصلاً…
هنوز جواب مادرش نیامده، با خیال نوعروسش چشمهایش برق زد.
لینک دانلود
رمان عشق آباد از هانی زند بصورت آنلاین و در حال تایپ می باشد. برای خواندن و دانلود رمان عشق آباد از هانی زند در کانال نویسنده عضو شوید.
لینک کانال کجاست؟