در این مطلب از سایت تک رمان ، رمان چه بی تابانه میخواهمت را اماده کردیم.برای دانلود رمان چه بی تابانه میخواهمت از مژگان ملکیان در ادامه مطلب همراه ما باشید.
خلاصه رمان چه بی تابانه میخواهمت
«چه بیتابانه میخواهمت»، داستان دلدادگیست. عاشقانهای آرام بین دو انسان با دو دنیای متفاوت. و تنها عشق میتواند دنیاها را به یکدیگر گره بزند…
عاشقانهی آرام فرهاد و گلشنش همواره آرام نیست. گاه تندبادی از راه میرسد و آرام امنشان را بر هم میزند، طوفان به پا میکند و خرابی به بار میاورد…
بخشی از پارت اول رمان چه بی تابانه میخواهمت
گفتگوی تلفنی با هنگامه ١
– هنگامه عزيزم مى دونى كه رويارويى با گذشته برام سخته.
-با گذشته يا با فرهاد؟
سكوت کردم. شنيدن اسم فرهاد اين طور بى هوا و ناگهانى يادآور روزها و شب هاىِ دلتنگى اين ٨ ماه بود. زبانم بند آمد. هنگامهی دوست داشتنىام حالم را به خوبى درك کرد كه بلافاصله گفت:
– امشب نمياد. گفت كار داره و نمى تونه بياد. خيالت راحت باشه گلشن جون.
-آخه…
– آخه ماخه نداريم. پاشو يه كم به خودت مرخصى بده و از اون كنج تنهايى ات بيا بيرون و آدم ها رو ببين دخترِ خوب. زندگى كه همش تو كار خلاصه نميشه كه عزيز دلم. درضمن هومن و من هم خيلي خوشحال مى شيم كه زيارتت كنيم.
– پس تو مطمئنى كه ف…
– واى از دست تو گلشن چموش! به جان خودم برام اس ام اس داده كه شرمنده اس براى امشب. اصلن پيغامش رو برات مى فرستم كه مطمئن بشى دختر جون.
– باشه باشه. نيازى به فرستادن پيغام نيست.
– تازشم اگر ميومد تو چرا نبايد بيايى؟ هر دوتاىِ شما عاقل و بالغيد و براىِ زندگى تون تصميم به اين جدايى گرفتيد و رفتيد پىِ كارتون.
نفس حبس شده ام را رها کردم و در جواب حرف هاىِ منطقى و اما دردآور هنگامه گفتم:
– مسئله اين نيست. آخه مى دونى ؟ چطور بگم؟ گاهى احساس مى كنم توان نگاه كردن تو چشماش رو ندارم.
لینک دانلود
این رمان بصورت انلاین می باشد.برای خواندن و دانلود رمان چه بی تابانه میخواهمت از مژگان ملکیان در کانال نویسنده عضو شوید.