در این مطلب از سایت تک رمان ، رمان قمصور از صبا ترک را اماده کردیم. برای دانلود رمان قمصور از صبا ترک در ادامه همراه ما باشید.
خلاصه رمان قمصور
یاسی دختر ظریف و ازار دیده ای که اولش اجباری و از سر ناچاری وارد زندگی خانواده معتمد میشه، فکر میکنه شده زن حاج معتمد سالخورده، ولی ماجرا چیز دیگه ایه، اونی که قراره سرنوشت یاسی رو مورد دستکاری قرار بده نه حاج اکبر که پسرش حاج محراب جدی و لوطیه که همچینم جدی جدی نیست…البته فقط برای یاسی خجالتی خودش….
بخشی از رمان قمصور
مردمکهایم میلرزد از استرس.
میخواهم او من را همان دختر مظلوم بشناسد.
آن یاسمن آبزیرکاه که از پلیسها با دروغ پذیرایی میکرد و سعی داشت خلافها را مخفی کند، دختر کثیفی بود.
«آبزیرکاه» دقیقاً چیزی که یک روز همین احمد آقا به من گفت، که من هم به کثیفی بقیهٔ آدمهای زندگیام هستم.
_ کنکاش تو هر کاری واجب نیست، پسرم… بهتره یاسمنو ببری. حالش خوب بهنظر نمیاد.
میآید کمک میکند که بلند شوم، اما با همان حرکت اولش از درد میزنم زیر گریه.
دامن میکشد روی ساییدگیها و استخوان زانویم، انگار شکسته.
_ لا اله الا الله، احمد پشتت رو کن، داداش.
قبل از آنکه فرصت کنم مخالفت کنم روی
دستش بلندم میکند.
_ رسماً هرچی رشتم تو اینهمه سال پنبه زدی رفت.
صدای خندهٔ آرام میآید و من خجالتزده با دستانی زخم صورت میپوشانم.
بهسمت اتاق نمیبرد.
_ میبرمت درمانگاه، سمیه سختشه. بریم ببینم چه بلایی آوردی سر خودت.
_ بذاریدم پایین، زشته به خدا.
لینک دانلود
رمان قمصور در حال تایپ می باشد.برای خواندن و دانلود رمان قمصور از صبا ترک در کانال نویسنده عضو شوید.
سلام بیشتر پارت بزارید حداقل دوتا از رمان قمصور
سلام
نویسنده باید پارت بیشتری بذاره
سلام حداقل در روز دوتا پارت رل نویسنده بگذاره