در این مطلب از سایت تک رمان ، رمان خانوم اقیانوس را اماده کردیم.برای رمان خانوم اقیانوس در ادامه همراه سایت تک رمان باشید.
بخشی از پارت اول رمان خانوم اقیانوس
با آوای زنگ موبایلام چشم از کتاب برداشتم و به صفحهاش که نام «مامان» بر رویش خودنمایی میکرد، خیره شدم. ناخودآگاه اخمی میان ابروهایم نقش بست.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم جواب دادم:
_الو، سلام.
_دنیز!! سلام عزیزم. دیر جواب دادی خواستم قطع کنم. خوبی دخترم؟؟ درسات چطوره؟؟ مشکلی که نداری تو خوابگاه؟؟
در دل پوزخندی زدم.
دخترم!!
با لحن سرد و خشکام نجوا کردم:
_ممنون به خوبیِ شما. همه چی ردیفه!! کارم داشتی زنگ زدی؟؟
_اره. ولی فکر کنم هنوز از دست پدرت دلخوری!!
_بیخیال مامان کارت رو بگو.
_دنیز جان واقعا اونطور که تو فکرش رو میکنی نیست عزیزم. اشتباه برداشت کردی.
_آخه چه اشتباهی مادر من؟ خودم با گوشهای خودم شنیدم!!
_در هر صورت پدرت قصدش خیر بوده.
ریشخند آمیز گفتم:
_آره صد در صد. شک نکن!! البته شما هم حق داری پشت شوهرت در بیای.
_باشه ولی تو حق نداشتی یه هفته هیچ خبری از خودت به ما ندی. ناسلامتی خانوادت هستیم!!
_چه خبری مامان؟! دلت خوشهها؟؟ من تو این یه هفته فقط حرص خوردم. بعدشم چه انتظاری داشتی؟؟ زنگ میزدم چی میگفتم؟؟ میگفتم دستتون درد نکنه میخواستین من رو بف…لا اله الا الله.
_باشه حق باتوئه. اما هرچه زودتر برگرد اصفهان کار مهمی باهات داریم.
_من فعلا تا اطلاع ثانوی اطراف اصفهان آفتابی نمیشم. کارتون چیه؟؟
_فکر کن خیلی مهمه. به نظرم خودت رو زودتر برسون.
_اگه کارهای دانشگاهم راست و ریست شد تا هفتهی آینده یه سر میزنم.
_هر چه زودتر بهتر. کاری نداری؟؟
_نه.
_خداحافظ عزیزم.
_خدانگهدار.
لینک دانلود
رمان خانوم اقیانوس بصورت تایپی می باشد.برای دانلود رمان خانوم اقیانوس از راز انصاری در کانال نویسنده عضو شوید.