در این مطلب از سایت تک رمان ، رمان من سیندرلا نیستم را اماده کردیم.برای دانلود رمان من سیندرلا نیستم از بانوی بارانی در ادامه مطلب همراه ما باشید.
خلاصه رمان من سیندرلا نیستم
البرز پاکنهاد یه کارخونه داربزرگه،کسیکه کمترین توجهی به بقیه نداره! تا وقتی که یه دختر ریزهمیزه و معصوم نگاهشو معطوف خودش میکنه،همش از یه توجه کوچیک شروع میشه اما وقتی به خودش میاد کل دین و ایمونشو به اون دوتا چشم مظلوم باخته و…
بخشی از رمان من سیندرلا نیستم
– آره! یکی شبیه خودم رو پیدا کردم. تو چی؟ به چیزهایی که میخواستی رسیدی؟ خواستهت این بود؟ بیای دم خونهای که همیشه ازش متنفر بودی، اونم برای چی؟ برای پولی که همیشه میگفتی نمیخوایش.
صورتش درهم پیچید. بیرحمانه بقیهٔ حرفهایم را در صورتش کوبیدم.
– الان فرق من و تو اینه: من چیزی که میخواستم رو به دست آوردم، تو دنبال چیزی هستی که حتی ادعای خواستنش رو نداشتی!
عصبانی شدن مهراد دیگر برایم عجیب نبود، مثل خیلی از خصوصیاتی که در او کشف کرده بودم و او را از چشمم انداخته بود.
دهانش را باز کرد که جوابم را بدهد، ولی با دیدن فریبرز که از پلهها پایین میآمد، بحثمان را تمام کردیم.
دست البرز را از دورم باز کردم، اما انگشتانم را گرفت و رها نکرد.
فریبرز با یک دست کیف بزرگی را گرفته بود که حتماً پر از مدارک بود. به ما که رسید با دست آزادش لبهٔ ژاکت کشمیرش را کنار زد و دستش را در جیبش فروکرد.
– نامزدبازی خوش میگذره، پسر؟!
از خجالت سرم را پایین انداختم. این حرفها بین مردم، عادی بود؟
پس چرا باورم نمیشد که از روی خوشدلی این حرف را زده است؟
تکخند زهردار بلندی زد که سرم را بهضرب بالا آورد.
– مثل بیکسوکارا رفتی خواستگاری؟ اینم از وارث خاندان پرطمراق پاکنهاد!
چشمان درندهاش به البرز بود.
– برای رفتن خونهٔ دختره، خودم نخواستم که بیام، وگرنه ماهی خبرم کرد…
مشخص بود که میخواهد شری به پا شود.
لینک دانلود
لینک دانلود به درخواست نویسنده پاک شد.
سلام
من نویسندهٔ این رمانم
رمانم قرارداد چاپ داره. هرچه زودتر پاکش کنید.
سلام پاک شد
کلاهبرداریه
دوست عزیز رمان به درخواست نویسنده از سایت پاک شده این کجاش کلاهبرداری حساب میشه؟
مردم رو سرکار گذاشتن ؟؟