در این مطلب از سایت تک رمان ، رمان آدمکش از هاله بخت یار را آماده کردیم.برای دانلود رمان آدمکش از هاله بخت یار در ادامه همراه ما باشید.
سیستم مورد نیاز
ساینا میخواد از قاتل پدرش انتقام بگیره
که قاتل پدرش که اسمش سورن هست جزء مافیا و خلافکاراست و معروفه به آدمکش
داستان راجب این دوتاست
سورن پسر خلافکار بزرگ دختر جدیدی برای حفاظت از خودش استخدام میکنه…غافل از اینکه باعث مرگ پدر دختر خودشه…
بخشی از رمان آدمکش
اشکی از چشمش فرار کرد و دست مرد ناشناس محکم تر چانه اش را فشرد:
– می دونی… هنوز خبر نداره!
صدای او را دقیقا کنار گوشش شنید و تنش بدتر لرزید:
– شوهرت و میگم! هنوز حتی خبر نداره دزدیدنت… اینکه کجایی و در چه حال، پیشکش!
بغض آیرین بعد چند ساعت تحمل شکست و دلش از فکر آریو بدتر… می دانست هیچ چیزی برای مرد سیاهپوشش بدتر از این بی خبری نیست. می دانست جان می کند از فکر و خیال و نگرانی… دلش برای او مرد و هق هقش را در گلو خفه کرد… تنها نفس های بریده بریده اش به گوش نامردی که روبرویش ایستاده بود رسید و خنده های او مثل زهر در تنش پخش شد:
– می دونی… من عاشق بازی کردنم! مخصوصا با آدم هایی که قانون بازی رو خوب بلدن… به شوهر سرگردت هشدار داده بودیم… دو سال پیش! یادته که؟ بازی از همون جا شروع شد… تو قانونش رو از همون اول فهمیدی. اینکه بعضی وقتا اگه تسلیم نشی، می بازی… ولی شوهرت باخت دوست نداره! ادامه داد به بازی… اونقدری که با خودم گفتم چرا که نه! اگه اون بازی دوست داره، خب منم بازی می کنم باهاش… با عشقش، با مادر بچه هاش!
آیرین از ترس به نفس نفس افتاد ولی دندان روی هم فشرد که چانه اش پیش چشم دشمنش نلرزد:
– از جون ما… چی می خوای؟
چانه اش از میان انگشتان او آزاد شد و زمزمه ای را کنار گوشش شنید:
لینک دانلود
رمان آدمکش بصورت انلاین می باشد.برای خواندن و دانلود رمان آدمکش از هاله بخت یار در کانال نویسنده عضو شوید.